بنویسید به دیوار سکوت
عشق سرمایه ی هر انسان است
بنشانید به لب حرف قشنگ
حرف بد وسوسه ی شیطان است
و بدانید که فردا دیر است
و اگر غصه بیاید امروز تا همیشه دلتان درگیر است
پس بسازید رهی را که کنون
تا ابد سوی صداقت برود
و بکارید به هر خانه گلی
که فقط بوی محبت بده ...
شعری از شاعر ولایتی معاصر مرحوم محمدرضا آقاسی در رابطه با امام خامنه ای
چون دست خدا فشرد دستم را / نظّاره نمی توان شکستم را
الهی بحق عمه ی سادات «عجل لولیک الفرج»
از خدا خواستم تا دردهایم را از من بگیرد، خدا گفت: نه!
اللهم عجل لولیک الفرج
آقای من امشب غزل تغییر کرده شعرم فضای تازه ای تصویر کرده
شعرم همیشه گفتن " آقا بیا " بود ذکر قنوتم خواندن " آقا بیا " بود
امشب ولی دیدم که اینجا جای تو نیست بین تمام قال ها آوای تو نیست
دیگر میا اینجا کسی در فکرتان نیست اصلا نیاز هیچ کس صاحب زمان نیست
زنها گرفتار اصول خاله بازی مردان پی راهی برای پول سازی
در اولویت کسب وکار است و تجارت حالا اگر فرصت زیاد آمد عبادت
روزی هزار و خورده ای دعوا سر پول اصلا تمام حرص و جوش ما سر پول
این سینما هم که طرفدارش زیاد است بیچاره مامور بلیط کارش زیاد است
یا "مش ماشاله" یا "وفا" یا "کیفر" و "آل" این تازه بحث سینما، منهای فوتبال
هی ال کلاسیکو، پلی آف، لیگ برتر یک جمعه ی حساس و شهرآورد دیگر
کنسرت موسیقی پاپ و رپ، کلاسیک میزو موبایل و ماشین و ویلا و پیک نیک
جشن تولد، سیسمونی، عقدو عروسی آهنگ تازه، تیپ نو، موی تیفوسی!
شیطان ملعون لشکری کرده مهیا ذهن من و امثال من درگیر اینها
حالا تو اصلا جای من، با اینهمه مشقت وقت دعای ندبه می ماند برایت ؟!
جمعه که تعطیل است و دائم خواب ماندیم خیلی هنر کردین اگر یک عهد خواندیم!
ما شیعه ایم اما فقط در ثبت احوال! ما بی بخاریم و گرفتاریم و بی حال
ما را هوای نفس بیچاره کرده با هر گناهی بینمان افتاده پرده
عیسی نفس! جانی بده این مرده ها را لطفی کن و دستی بکش روی دل ما
آقای من بیدارمان کن این چه حالیست؟ ولله در افکارمان جای تو خالیست!
مردیم از بس حرص و جوش پول خوردیم! از تو جدا ماندیم و آخر گول خوردیم
آقا ببخشم جان تو! جان عمویت! شرمنده از روی توام، قربان رویت
پایان شعرم را عوض کردم دوباره از شعرهای قبلی ام خواندم دوباره
"دق کردم از بس گریه کردم کی میایی؟" امیدوارم جمعه ی دیگر بیایی!
شعر از داوود رحیمی
اذان جمکران شوری به پا کرد / دلم را از غم عالم جدا کرد
صبا را گشته بودم محرم راز / مرا با رمز غیبت اشنا کرد
بخوان در دل تمنای فرج را / بگو شاید نگاهی هم به ما کرد . . .
اللهم عجل لولیک الفرج
آقا سلام گرچه بلند است جایتان / می خواهم از زمین بنویسم برایتان
یک نامه حاوی همه حرفهای راست / یک نامه از کسی که کمی عاشق شماست
یک نامه از بلندی انسان که پست شد / یک نامه از کسی که دچار شکست شد
این نامه مدح نیست فقط شرح ماتم است / یک ذره از هزار نوشتم اگر کم است
بعد از شما غبار به آیینه ها نشست / شیطان دوباره آمد و جای خدا نشست
پرپر شدند در دل طوفانی از بدی / گلهای رو سپید همیشه محمدی
آمد به شهر فاجعه، اسلام راحتی / انسان منهدم شده، قرآن زینتی
بیمارهای عشق خدا« بهتر»ی شدند / جلباب هایمان کم کم روسری شدند
خورشید مرد و شام تباهی دراز شد / بر روی دشمنان در این قلعه باز شد
در کسوت قدیمی آزادی زنان / دنیای ما اگرچه گرفتار آمدست
اما هنوز تشنه نام محمد است / در انتهای نامه خیسم سلام بر
نام بزرگوار و نجیب پیامبر