شاگردی از استـادش پرسیــد : 

استــاد ، چکار کنم خواب امـام زمــان ارواحنافداه را ببینــم ؟ 

استــاد گفت : شب یــک غذای شور بخور ، آب نخور و بخواب !  

شاگرد دستــور استــاد را اجرا کــرد و بــرگشت. 

شاگرد : استــاد ، دیشب دائم خواب آب را می دیــدم. 

خواب دیــدم بــر لب چاهی دارم آب می نوشم ، کنار نهر آبــی 

در حال خوردن آب هستم،در ساحل رودخانــه ای مشغولِ . . . ! 

استــاد فرمـود : تشنــه آب بــودی خواب آب دیــدی 

تشنــه امـام زمــان بشو تا خواب امـام را ببینــی . .